تحقیق درباره نظریه زیبایی

مقدمه
الحمدلله رب العالمین باری الخلائق اجمعین والصلوه والسلام علی عبدالله و رسوله وحبیبه و صفیه و حافظ سره و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذبالله من الشیطان الرجیم:

ان الله یامربالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکروالبغی یعظکم لعلکم تذکرون.
شناختن اینکه اخلاق از چه مقوله ای است و اینکه از یک مقوله است یا از چند مقوله، تاثیر فراوانی دارد در اینکه ما بدانیم اگر بخواهیم اخلاق را در جامعه تکمیل و تتمیم بکنیم از کجا باید شروع بکنیم، و اتفاقاً چنین سرگشتگیی وجود دارد.

افرادی که طرز تفکرشان همان طرز تفکر هندی و مسیحی است می گویند اخلاق یعنی محبت بیاورید، دشمن نداشتن، کدورت نداشتن. اگر می خواهید اخلاق در جامعه بیاورید، حس محبت را در جامعه زیاد کنید و کاری کنیدکه کدورتها، نفرتها و دشمنیها از میان برود. دشمنی را در جامعه از میان ببرید و محبت را در دلها برقرار کنید، این اخلاق است.

ولی آن کسی که اخلاق را از مقوله علم می داند مانند سقراط، حرفش چیز دیگر است. او می گوید مردم را بیاموزانید، تعلیم کنید، دانا کنید؛ وقتی مردم دانا شدند همان دانش برای آنها اخلاق است. طبق این عقیده، هر آدم فاسدالخلاقی به آن دلیل فاسدالخلاق است که نادان است. منشا فساد اخلاق، نادانی است. پس علم برقرار کنید کافی است: علموهم و کفی، تعلیم بکنید که تعلیم، تربیت هم هست. تعلیم از تربیت ، و تربیت از تعلیم جدا نیست. دیگر نمی گوید کدورتها را از میان ببرید، محبتها را زیاد کنید. می گوید دانشها را زیاد کنید.

آنکه مانند ارسطو می گوید از دانش به تنهایی کاری ساخته نیست، اراده را باید تقویت کرد، او راه دیگری را پیشنهاد می کند. آن کسی که در اخلاق، تکیه اش روی وجدان فطری انسان است می گوید در درون هر انسانی یک منادی مقدس اخلاق هست که انسان را فرمان می دهد به کارهای نیک و باز می دارد از کارهای زشت.

برای این که یک ندا خوب شنیده بشود باید نداهای مخالف را خاموش کرد. در دیدن هم این جور است. ما به این شرط خوب می بینیم که گردی، غباری ، دودی در کار نباشد، والا هر مقدار هم چنین ما بینا باشد اگر گردوغبار زیاد شد اشیاء را درست نمی بینیم. در واقع ما می بینیم ولی گردوغبار نمی گذارد. برای اینکه ببینیم باید گردوغبار را فروبنشانیم. به قول سعدی:

حقیقت، سرایی است آراسته
هوی و هوس گردبرخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد
حقیقت، سرایی است آراسته
هوی و هوس گردبرخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد
تو را تا دهن باشد از حرص، باز
نیاید به گوش دل از غیب ، راز

پس آنکه میگوید اخلاق یعنی ندای وجدان، چنانچه ازاو بپرسیم:
اگر ما بخواهیم جامعه را به سوی اخلاق سوق بدهیم چه باید بکنیم؟
میگوید کاری بکنید که فرد، ندای وجدانش را بشنود. چه کار کنیم؟

سروصداهای دیگر را کم کنید. آن ندا همیشه هست و خاموش نشدنی نیست. سروصداهای مخالف نمی گذارد به گوش شما برسد. می گوید اخلاق یعنی بشنوندای قلب خودت را .
آن کسی که می گوید اخلاق از مقوله زیبایی است، می گوید حس زیبایی مکارم الاخلاق راْ، زیبایی اخلاق کریمه و بزرگوارانه را حس بکند، مرتکب اعمال زشت نمی شود. علت اینکه افراد دروغ می گویند این است که زیبای راستی رادرک نمیکنند . علت اینکه خیانت می کنند این است که زیبایی امانت را درک نمی کنند.پس ذوق فرد را پرورش بدهید. ذوق مربوط به زیبایی است. کاری بکنید که او تنها زیباییهای محسوس را زیبایی نداند، به زیباییهای معقول هم توجهی داشته باشد، پا در دائره زیباییهای معقول هم بگذارد.

نظریه زیبایی- آیا زیبایی قابل تعریف است؟
اولین سوال این است که جمال یا زیبایی چیست.
زیبایی داخل در کدام مقوله است؟
آیا می شود فرمولی برای زیبایی به دست آورد.
و بالاخره زیبایی چیست؟ این سوالی است که هنوز احدی به آن جواب نداده است که زیبای جیست؟
درباب فصاحت که از مقوله زیبایی است علما می گویند فصاحت را در حقیقت نمی شود تعریف واقعی کرد‎، ممایدرک ولا یوصف است یعنی درک میشود، توصیف نمی شود.
افلاطون تعریفی از زیبایی کرده است. تعریف او اولا درحدش معلوم نیست تعریف درستی باشد، و ثانیا تعریف کاملی نیست.

گفته است: زیبایی هماهنگی میان اجزا است باکل. یعنی اگر یک کل داشته باشیم مانند یک ساختمان، چنانچه همه اجزائش: در دیوار ، پایه سقف و غیره با یک تناسب معینی در آن به کار رفته باشد ، آن کل زیباست . زیبایی وجود دارد گو اینکه بشر نمی تواند آن را تعریف بکند . حتی بشر همین نیروی برق را تعریف بکند اما شک ندارد که و جود دارد.

زیبایی مطلق است یا نسبی؟
سوال دوم که در اینجا مطرح است این است که آیا زیبایی مطلق است یا نسبی؟ یعنی آیا آن چیزی که زیبا است فی حدّ ذاته زیبا است قطع نظر از اینکه انسانی زیبایی آن را درک بکند یا درک نکند، مثل خیلی چیزها که در عالم وجود دارد؟ شما می بینید انسانی، شیء یا انسان دیگری (معشوقش) در نظر فوق العاده زیبا است، و حال آنکه یک انسان دیگر او را زیبا نمی بیند. پس معلوم می شود به قول این اشخاص زیبایی حقیقت مطلقی نیسیت، یعنی ممکن است یک انسان در نظر انسانی در نهایت زیبایی باشد، و همان انسان در نظر انسانهای دیگر اصلاً زیبایی نداشته باشد. داستان معروف مجنون همین است. مجنون که در وصف لیلای خودش اینهمه شعر و غزل گفت، هارون الرشید خیال کرد لیلا لعبتی است که نظیر او در دنیا پیدا نمی شود. وقتی آن لیلای بدوی وحشی را از بیابان آوردند دید یک زن عادی سیاه سوخته ای است که اصلاً هیچ قابل توجه نیست.


فرمت فایل دانلود فرمت فایل: .Doc

تعداد صفحات تعداد صفحات: 23

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط