مقدمه:
چین، در سرتاسر تاریخ طولانی ثبت شده اش، توانسته است مرزهایش را تقریباً بدون آنکه خود به تهاجمی دست زند حفظ کند. این امر مسلم که هر ادبیات و هم هنرها در چین در طی چندین هزاره وابستگی متقابل بسیار چشم گیری داشته اند، خود موید این نظر است که فرهنگ چین نیز به همین اندازه عاری از گسست بوده است. با این همه، فرهنگ چینی که تجلی آن را در هنرها و هنرهای کاربردی می یابیم، سنتی ناب و خالص نبوده است.
کنجکاوی و علاقه به نقش مایه های خارجی که از همسایگان شرقی و غربی وام گرفته می شده به استادی در فن و گنجینه ای غنی از سبک های مختلف شکل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمین کرده است. هرگاه نقش مایه ها و سبک ها جذب سنت چینی شده اند، در طی قرون، هم سو با علاقه به کهن گرایی که در بخش اعظم هنر چینی جاری است بارها از نو سربرداشته اند. همین علاقه ما را به این دیدگاه سوق می دهد که چین فرهنگ هنری کی پارچه و خود بسنده ای دارد.
یکی از پرنفوذترین واردات پذیرش آیین بودایی و در قرن دوم ق م بود که فرهنگ دینی و فلسفی جدیدی را با هنر و شمایل نگاری ملازم آن به چین آورد. در پی آن، سبک های جدید نقاشی فیگور و پیکره سازی، و نیز الگوهای جدید در طراحی معابد، اثاث و تزیینات آن ها لازم افتاد؛ جذب این ها قرن ها به طول انجامید.
فهرست مطالب
مقدمه 1
صنایع دوره سنگی 4
هنر رسمی و عصر مفرغ 10
نقشه 21
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 24
مطالب مرتبط